یه فنجون زهر لطفا

دیروز رفتم موهامو صاف کردم بالاخره راحت شدم از اون فرفریای مزخرف یه فنجون زهر لطفا...

کتاب خوندن فقط یه سرگرمی ساده نیست به آدم راه و رسم زندگی کردن یاد می‌ده! آدم چیزهایی که از خوندن کتابِ خوب یاد می‌گیره و تو وجودش نهادینه میشه تو دانشگاه یاد نمی‌گیره!کتاب چهار اثر فلورانس رو خوندم چند روز پیش و حس میکنم خیلی تاثیرات مثبتی در من ایجاد شدچقدر تا ب الان بی توجه بودم نسبت به خیلی چیزها و حالا ک چیزی به شروع شدن دهه سوم زندگیم نمونده دلم میخواد خیلی از عادات گذشتمو تغییر بدم و همچنین دیدمو نسبت ب اتفاقاتی که برام میفته❤ یه فنجون زهر لطفا...ادامه مطلب

پر از تشویش و نگرانی ام کی قراره تموم شه این روزای پر از دلهره و نگرانی کاش میشد بچه هامو جای بهتری بدنیا میاورم یه فنجون زهر لطفا...

دیشب شب بدی بود،خیلی بد.فقط به یه جرقه برای گریه نیاز داشتم که با سروصدای بچه ها و بلندکردن صدام براشون این جرقه زده شد ، اشکهام بدون کنترل میریختنحس خستگی مفرط دارم این روزادل یار هم در حال دندون درآوردنه و کلافگیش و کم خوابیاش منو هم خسته کردهبه حدی کلافست که من حتی اینروزا فرصت نمیکنم ی دوش درست و حسابی بگیرم و حس میکنم ب کل جریان زندگیم از دستم رفته و من نمیتونم هیچی رو کنترل کنممثل قبل نمیتونم برای دل آرا وقت بذارم و این مورد خیلی اعصاب و روانمو بهم میریزه حس میکنم دیگه مامان کافی ای نیستم براشدلم میسوزه برای هر دوتاشون و برای خودموضعیت جامعه جوریه ک همش استرس دارم هر شبو روز تو تنهایی هام گریه میکنم سعی میکنم خودمو جمع و جور کنم اما باز کم میارمامروز هم که پاچه ی امیر رو گرفتم و بعدش باز کلی گریهانگار ی چیزی تو گلوم گیر کرده و داره خفم میکنههر دفه میگم بخاطر بچه ها صبور تر شو اما باز به عمل ک میرسه نمیتونمنمیدونم این وضعیت تا کی قراره ادامه داشته باشه یه فنجون زهر لطفا...ادامه مطلب

بلاگفا آخه چرا اینجوری کردی

بد یه هفته اومدم همه چیم پریده

چرااااا؟؟

اینه جواب ۱۰ سال وفاداری؟؟

بلخره تونستم از این یه روز آفم استفاده کنم و فیلم لاتاری رو ببینم

حالم بسیار گرفته شد

اصن گند زد ب این آف امروز

 

یه فنجون زهر لطفا...

فکر میکنم امشب بدترین شیفت رو تو کل زندگیم داشتم

ی ساب دورال خیلی افتصاح

خدا رو شکر ک دکتر زارع انکال بود امشب

و بعدشم دوتا لاپاراتومی داغونتر

دگ اگ بشه که ب لطف خدا این ۳ ساعت باقی مونده تا اخر شیفتو میخوام بخوابم

خدا کنه دگ مریض نیارن

واقعن داغونم امشب

 

یه فنجون زهر لطفا...

کفش های مردانه ام را پایم مى کنمصبح های زود ، زودتر از همه از خانه بیرون و زندگی را آغاز می کنم . به اندازه ی تمام روز می دوم .اعتراف می کنم که سالهاست پاهایم درد می کند .هوا تاریک می شودبه خانه بر می یه فنجون زهر لطفا...ادامه مطلب

وقتی تصمیم گیری یه کشورشو میسپرن به یه ادم بی سواد و نفهم از این بهتر نمیشهما داریم میمیریم با این شیفتای سنگینما داریم جون میدیم از استرس این ویروس لعنتی اونم نه برا خودمون برا خونوادمون ک نکنه بخاطر یه فنجون زهر لطفا...ادامه مطلب

سخت است فکر کردن به کسی که نه برای توست

و نه حتی حق فکر کردن بهشو داری

سخته دیدنش با معشوقه ای دیگه

میدونم دگ اینجا نمیای و نمیخونی

اما فقد خواستم بگم تولدت مبارک گل پونه

یه فنجون زهر لطفا...

دلم براي اين روزهاي اسفند كباب استبراي آسفالت هاي خيابان ها كه همراهي يك خانواده پراميد در انتظار نوروز را از دست داده؛براي همه آغوش ها و بوسه هايي كه سرد و تنها مانده اند؛براي همه اجناسي كه پشت ويتري یه فنجون زهر لطفا...ادامه مطلب